با وفا تر گشت یارم اندکی / خوش برآمد دی نگارم اندکی
دی بخندید آن بهار نیکوان / گشت خندان روزگارم اندکی
خوش برآمد آن گل صد برگ من / سبز تر شد سبزه زارم اندکی
صبحدم آن صبح من زد یک نفس / زان نفس من برقرارم اندکی
ابر من دی بر لب دریا نشست / خاک شو تا بر تو بارم اندکی
خوش ببارم خاک را گلها دهم / باش کاندر دست خارم اندکی
مهلتم ده خوش به خوش از سر مرو / صبر کن تا سر بخارم اندکی
نی غلط گفتم که اندر عشق او / کافرم گر صبر دارم اندکی
مولانا
(این غزل جزو غزلای مورد علاقمه )
1.جمعه روز جهانی کودک بود :) . من خودم همونطور که سالهاست دارم میگم علاقه ای به داشتن یکی از اون فسقلیا ندارم البته یکی از دلایل مهمش اینه که بابا ی بچه رو ندارم :)))))))) اما عاشق بچه های مردمم. :)) عاشق کیلیپ های ضبط شده از بچه ها توی شبکه های مجازی . توی خیابون یه جوری نگاشون میکنمم ماماناشون فکر میکنن یا بچه دار نمیشم یا بچه دزدم :)))))))))) . من فکر میکنم 10 درصد از آدمها هم نمیدونن باید با بچه چه جوری رفتار کرد که روحش آسیب نبینه ... بگذریم . خلاصه که به مناسبت روز کودک مجموعه اشعار محمد علی بهمنی رو از مادرم هدیه گرفتم . :)) چون معتقده من سه سالمه !!! البته تا پارسال فکر میکرد دو سال و نیم ام . اما امسال دیگه راضی شد که 3 ام.
( من قبول دارم که لوسم اما به خدا ازون بچه های لوس پروعه قهر قهروی طلبکار نیستم!!! لوسیم در حدی که مخاطب رو نیازمند متوکلوپرامید کنه نیست بهتون قول میدم اینو )
2. چند روز پیش نشسته بودم روی زمین اتاقم داشتم انگشتری که خریدم رو توی دستم تماشا میکردم ( من عاشق انگشترم ) غرق در لذت و تفکرات مختلف ( تفکراتم خاک بر سری نبودا :)) نهایتا در حد این بود که اگه خواستم ازدواج کنم نگین حلقم چه مدلی باشه ) که یک دفعه واسم توی تلگرام پیام اومد . دوستم بود . گفت مانا خانوم دکتر فلانی تو رو حذف کرد!!!!!!!!!!!!!!!! گفتم چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ مگه امروز کلاس داشتیم؟ گفت آره دیگه :))) داستان ازین قراره که من از اول این ترم درگیر پایان نامه بودم و این درس هم اختیاری بود و منم نادیده گرفتمش و چون بچه های ترم قبل گفتن حضور غیاب نمیکنه منم نرفتم خخخخ در حالیکه هر هفته حضور غیاب کرده و بعد از 7 تا غیبت نهایتا تصمیم به حذفم گرفته خخخخخ
هیچی دیگه عیشم ناقص موند و انگشترو در آوردم و به سمت آشپزخونه روان شدم . مادرم از اونجایی که یه جورایی به عرفان علاقه داره و شدیدا در حال مطالعه ی مولانا و آثاری در زمینه ی اشعار مولاناست با شنیدن خبر حذف گفت :: دخترم حتما باید این اتفاق می افتاده!! برات لازم بودم عزیزم ! الان هم که پیش اومده دیگه ! برو از زندگیت لذت ببر تا فردا! فردا برو به استاد بگو حذفت نکنه !!!!! برو شادی کن !!!! گفتم مامان حذف یعنی صفر توی کارنامه ! یعنی معدل میاد به فلاکت میرسه ! گفت صفر که نمیده ترم دیگه دوباره بر میداری . گفتم تقصیر خودم بود آخه . خیلی غیبت کردم ! گفت نه تقصیر تو نبوده !! به هر حال شاید امروز میرفتی و خدای نکرده توی راه میخوردی زمین ! اصن خوب شد نرفتی !!!
شبش با دوستم حرف زدم ! گفت خیلی با قدرت و منطق برو بگو درستون اختیاری بود و برای نمره آوردن گرفته بودم واسه همین نیومدم!! :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) البته دراون لحظه کسل بودم نخندیدم ولی اززون روز تا الان هر ببار یادم می افته میمیرم از خنده خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ البته دلداری هم داد ک اونا م انسانن و درک میکنن . بهش گفتم میخوام به استاد بگم افسردگی فصلی دارم خخخخ یه مقدار علایمشو مرور کردیم :))))))
فرداش عازم دانشگاه شدم رفتم توی اتاق استاد . سلام کردم گفتم میخوام در مورد مساله ای باهاتون حرف بزنم . گفت غیبت کردی حذفت کردم؟:)) گفتم بله :دی ( وقتی میخوام جدی باشم خندم میگیره ) گفت خب حذف کردم دیگه :)) گفتم من گرفتار و درگیرم به خاطر پایان نامه شما خودتون که در جریانید . گفت میدونم اما واحدی که برداشتی رو باید می اومدی . گفتم واقعا نمیتونستم . دیگه درسم داره تموم میشه . گفت فرق شما با کسی که همه ی جلسه ها اومده چیه چرا باید فرق بذارم؟ گفتم آخه من افسردگی فصلی دارم :)))))) یه نگاهی کرد گفت تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خندش گرفته بود خودمم خندم گرفته بود . گفت اینا دلیل قابل قبولی نیس که :))))))) در نهایت گفت من نمره ی مفت به کسی نمیدم ! حالا بقیه ی کلاسا رو بیا تا ببینم چی میشه خخخخخخخخخخخ حالا بچه ها دعا کنید حذفم نکنه !!!
توی داروخونه ده دقیقه مونده بود که شیفتم تموم شه . تلفنم زنگ میخوره :
جانم ؟ سلام عزیزم .
عه اومدی دنبالم ؟ دم در داروخونه ای ؟
باشه باشه الان میام
واستا اومدم . زود میام معطل نشی . خدافظظظ
در عرض 20 ثانیه لباسو عوض کردم و رفتم . مامانم اومده بود دنبالم . اونا فک کرده بودن دوست پسرم !!! اومده دنبالم . خخخخخخخخخخخ با لبخند های معنی دارشون تا دم در همراهیم کردن :))))))))))))))
- ۹۴/۰۹/۰۲