سلام . رسیدنٍ پادشاهٍ فصل ها ، پاییزٍ زیبا رو تبریک میگم . امیدوارم سالم ، شاد و عاشق باشید :)
پاییز فصل عشقه، فصل عاشق شدنه ......
اصلا مهم نیست که واقعا عاشق کسی هستم یا نه . مهم همون حس خوبیه که دارم . نمیدونم اسمشو میشه عشق گذاشت یا نه..........فقط حالم بهتره .
میخوام برای تو بنویسم ، برای تو که شاید اینجا رو بخونی ، شاید هیچ وقت اینجا رو نخونی . برای تو که شاید یه روز وجود خارجی پیدا کنی ، شاید هم هیچ وقت نباشی . برای تو که شاید واقعی باشی شاید هم فقط در حد یه توهم که باعث نوشتن این پست شد، باقی بمونی... فارغ از همه ی اینها الان دلم میخواد اینا رو برات بنویسم .........
توِ عزیزم: وقتی حس کردی به من علاقه داری ، در ذهنت تجسم کن منو و کم کم تمام چیزهایی رو که دارم در ذهنت از من بگیر .... اگر به نظرت زیبا هستم ، تصور کن که نیستم ... اگر اندام من رو میپسندی ، خیال کن که این اندام رو دیگه ندارم ، اگر تحصیلاتم مورده علاقته ، فکر کن تحصیل کرده نیستم . خواهش میکنم این کاری که گفتم رو انجام بده . بعد اگر هنوز هم به من علاقه داشتی روی این حس حساب کن .
اگر دیدی بدون ظاهری زیبا بدون تحصیل بدون اصالت دیگه دوستم نداری (اگه به نظرت اینها رو دارم البته !)، پس هر دختر زیبا ، اصیل و تحصیل کرده ای رو میتونی دوست داشته باشی . تفاوت من با دیگران برای تو چیه؟ اون تفاوته که برای من ارزش داره . فکر کن ، اگر دیدی تفاوتی دارم به دوست داشتنت ادامه بده . من رو تصور کن که شاد نیستم که بیمارم که خسته ام که بی پولم که کلافه ام ، باز هم منو دوست داری ؟
خیلی مهمه که خودِ منو دوست داشته باشی .
بدون توجه به ظاهرم ، خانوادم ، اصل و نسب ، تحصیل ، شغل ، محل ِ زندگی ......... با همه ی خصوصیات خوب و بدم . میتونی منو اینجوری دوست داشته باشی؟ منو بی دلیل دوست داشته باش ... خواهش میکنم .
ظاهر ، تحصیلات ،وضع مالی ،خانواده، اصالت و خصوصیات اخلاقی و ... مهم هستن اما اینا دلیل دوست داشتن نیستن .
ممکنه سخت باشه اما خیلی مهمه . منم در مورد تو این کارو میکنم .
میدونی شاید آدمهایی که من رو حقیقتا دوست دارن تعدادشون از انگشتهای یک دست هم کمتر باشه اما همین تعداد کم من رو بی اندازه دوست دارن . خودِ خودِ منو ، بدون توقع بدون نیاز بدون توجه به خصوصیاتم بدون توجه به هیچ چیز دیگه ای غیر من ، دوستم دارن.
من به این مدل دوست داشتن عادت دارم . من رو با شرط و شروط نخواه .............
یا من رو اصلا نخواه یا عاشقانه بخواه . من از کم خواسته شدن عذاب میکشم .
آواز داد اختر، بس روشن است امشب
گفتم ستارگان را: مه با من است امشب
بر رو به بام بالا ، از بهر الصلا را
گل چیدنست امشب می خوردنست امشب
تا روز دلبر ما اندر بر است چون دل
دستش به مهر ، ما را در گردنست امشب
تا روز زنگیان را با روم دار و گیرست
تا روز چنگیان را تنتن تنست امشب
تا روز ساغر می در گردش است و بخشش
تا روز گل به خلوت با سوسن است امشب
امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم
شادی آنکه ماهت بر روزنست امشب
داوود وار ما را آهن چو موم گردد
کاهن رباست دلبر ، دل آهن است امشب
بگشای دست دل را تا پای عشق کوبد
کان زار ترس دیده در مامن است امشب
بر روی چون زر من ای بخت بوسه میده
کاین زر گازدیده در معدنست امشب
آن کو به مکر و دانش میبست راه ما را
پالان خر برو نه ، کو کودنست امشب
شمشیر آبدارش پوسیده ست و چوبین
وان نیزه ی درازش چون سوزنست امشب
خرگاه عنکبوتست آن قلعه ی حصینش
برگستوان و خودش چون روغن است امشب
خاموش کن که طامع الکن بود همیشه
با او چه بحث داری ؟ کو الکنست امشب
مولانا
پی نوشت : لیلی دلمون واست تنگ میشه زودتر سروع به نوشتن کن پیلیزززز
فیلم نوشت : فیلم کمپ X-ray با بازی پیمان معادی رو دیدم . خیلی قشنگ بود .
- ۹۴/۰۷/۰۱