عشق یک چیز ذهنی نیست .تنها هنگامی که ذهن واقعا و کاملا آرام است ، هنگامی که دیگر در اندیشه ی حصول چیزی نیست ، در طلب چیزی نیست ، تقاضایی ندارد ، چیزی را جست و جو نمیکند ، احساس تملک و تعلق ندارد ، رشک نمیورزد ، در ترس و اضطراب نیست و خلاصه هنگامی که کاملا ساکت است امکان تجلی عشق وجود دارد . (برگرفته از کتاب : عشق و تنهایی )( نویسنده : کریشن مورتی . مترجم : محمد جعفر مصفا )
* اگر دوست داشته باشین گاه گاهی قسمت هایی از کتاب هایی که اینروزا مشغول خوندنشون هستم رو اینجا بنویسم . *
تا همین یک پست قبل دلم میخواست مثل مرتضی پست های پر و پیمون بذارم و از هر دری بگم و متنوع باشه پستم و تا حدی هم توی این وبلاگ جدید این کارو انجام دادم اما این روزا که پست های لیلی رو میخونم و میبینم در یکی دو جمله یا یه کمی بیشتر ، سر و ته پست و هم میاره و مفهوم رو میرسونه خوشم اومده و دلم خواست یه پست خلاصه بذارم :)))))))))
ای آنکه تو شاه مطربانی / زان دلبر کش بگو که دانی
خواهم که دو عشر ای خوش آواز / از مصحف حسن او بخوانی
در هر حرفیش مستمع را / بگشاید چشمه ی معانی
ای طره ی او چه پای بندی !/ وی غمزه ی او چه بی امانی !
از نرگس اوست ای گل سرخ/ کان اطلس سرخ میدرانی
ماندم ز تمام کردن این / باقی تو بگو بر این نشانی
مولانا
- ۹۴/۰۸/۳۰